لباس قهرمانی برای استقلال تهران و پرسپولیس گشاد است.
قبل از اینکه مطلبم رو ادامه بدم باید بگم که این آخرین نوشته من در این وبلاگ خواهد بود. کما اینکه از مدتها پیش خبر داده بودم پایان کار من در عرصه وبلاگ نویسی اول اردیبهشت خواهد بود و بعد از آن به خدمت سربازی اعزام خواهم شد. در این مدت دوستان خوبی پیدا کردم. با وبلاگ و قلم زنان خوبی آشنا شدم. همکاری خوبی در طی این یکسال و اندی با دوستان داشتم. تعداد این دوستان این قدر زیاد هستند که می ترسم با از قلم انداختن اسمشان موجب شرمندگی شوم. از دوستانم در وبلاگ ج مثل جوانی و همین طور وبلاگ فوتبال روز ایران که افتخار داشتم با آنها همکاری کنم تشکر می کنم. واقعا زحمت کشیدند و بستر این رو فراهم کردند که بنده فوتبالی نوشتن رو کنار نگذارم. یک عذرخواهی هم به دوستانم در وبلاگ فوتبال برتر بدهکار هستم. با حذف کردن نابخردانه وبلاگ باعث شدم که خیلی از دوستان رو از دست بدم و احتمالا از ما دلخور هستند. همین جا از همه شون عذرخواهی می کنم. متاسفم که به ایستگاه آخر رسیدم ولی باید بدونیم که زندگی ادامه داره. امیدوارم که همه در زندگی و کارشون موفق باشند و اینکه امیدوارم کسانی که بابت مطالبم از من دلگیر و ناراحت شدند بنده حقیر رو به بزرگی خودشون ببخشند. انشاالله که مارو حلال می کنند.
اما برسیم به دو تیم پایتخت که با این فوتبال بازی کردنشان مارو از دیدن هر چی فوتبال و طرفداری پشیمان کردند. کسانی که پول حرفه ای می گیرند و به قر و فرشان می رسند و ماشین های آن چنانی سوار می شوند و خانه های آنچنانی دارند اما یک جو غیرت و تعصب ندارند و شعار به عشق هوادارن گوش فلک رو پر کرده. واقعا امروز به من و خیلی ها ثابت شد که غیرت و تعصب خیلی وقته که مرده. متاسفم که بگم فوتبال عرصه تاخت و تاز و جنگ قدرت افرادی کثیف که متاسفانه مشهور هم هستند شدند.
در تیم استقلال امثال حجازی که یک زمانی به اسطوره مشهور بود. آدمی که بنده فکر می کردم که اهل نون به نرخ روز خوردن نیست تو زرد از آب در آمد. قبل از بازی با مس کرمان ایشون با امیر قلعه نوعی دوستان گرمابه و گلستان شدند. کدورت ها رو فراموش کردند. دو آدمی که سایه هم رو با تیر می زدند. دلم به حال فیروز کریمی می سوزد که فکر این چیزها رو نمی کرد.
در بازی استقلال با پگاه هم کودتایی رو با طرح و برنامه با بازیکنان بی وجدان ترتیب داد تا دوباره به قدرت برسد اما درود بر شرف هواداران که آگاهانه متوجه بازی های پشت پرده شدند. استقلال مال اینها و گنده تر از اینها نیست. استقلال حق مردمی است در گرما و سرما این تیم رو با همه شرایطش تنها نگذاشتند. استقلال مال مردمی است که از باختهای این تیم قلبشان به درد آمد و حتی مرگ رو تجربه کردند. اما با این وجود باید به توی هوادار گفت که این استقلال، استقلال نیست. این استقلال رو این آقایان سیاسی و حجازی و قلعه نوعی به لجن کشاندند. این آقایان ثابت کردند که ذره ای برای توی هوادار ارزش قائل نیستند. اما نوک تیز انتقادم رو به سمت فتح الله زاده می برم. اقای فتح الله زاده! این آش رو شما برای استقلال پختی. شما مدتهاست که استقلال رو در مشکلاتش تنها گذاشتی. شمایی که در مماشات و کج دار و مریز سر کردن ید طولایی داری. استقلال مدیر قاطع می خواد. نه یک مدیر رودربایستی کن. اگر استقلال و هوادارانش رو دوست داری، اگر ذره ای برای این تیم ارزش قائل هستی باید استقلال رو خالی از این استقلالی نماها کنی. و گرنه بهتر است که عرصه فوتبال رو ترک کنی و به فکر جایی دیگر باشی. اما باید خوشحال بود که این زخم چرکین زود سرباز کرد و همه متوجه توطئه شدند. توطئه ای که خیلی وقت قبل طراحی شده بود و فیروز کریمی از آن با خبر بود. اما سخن آخر با توی هوادار استقلال: به این استقلال ذره ای دل نبند و دلت به جام حذفی و بازی های لیگ خوش نکن. این استقلال با این شرایط و این افراد لیاقت هیچ مقامی رو ندارد و لباس قهرمانی برای این بازیکنان و این مجموعه منهای فیروز کریمی گشاد است. ذره ای برای ناکامی های استقلال ناراحت نشو تا ما تکلیفمان رو با این افراد روشن کنیم. خدا شما هواداران فهیم و دلسوز رو از استقلال نگیرد.
اما برسیم به بازی پرسپولیس: عجب رسم مهمان نوازی در حق قطبی کردید. واقعا که عجب معرفت و تعصبی رو برای پرسپولیس و هواداران خرج کردید. عجب روزگاری شده! فوتبالیست های قدیمی کجا و این سوسول بچه ها و قرطی ها کجا.
جمعه 23 فرودرین خدا ماهیت این آدمها( سرخابی ها) رو به خوبی روشن کرد. این فوتبال ثابت کرد که دل سوزندن برای این دو تیم فعلی ذره ای با منطق عقلی ندارد. فوتبال مارو به کجا کشاندند. چه وقت و ساعاتی رو با دیدن این بچه قرطی ها به هدر دادیم. گلویمان رو برای این فوتبالیست نماها پاره کردیم اما این شد دستمزد ما. امروز پرسپولیس و استقلال رو خوار و خفیف کردند تا پشت پرده به خودشان به قدرت برسند. طرفداران پرسپولیس دیدند که فوتبال عرصه تسویه حساب شخصی سرمربی و مربی شده و فوتبال ایران ثابت کرد که ما هیچ وقت نمی توانیم یک مجموعه رو به وحدت کلمه برسانیم. فوتبالی که پر از تزویر و ریا شده. فوتبالی که بازیچه دست دلال ها و سیاسیون شده. برای چی احساسات خالص و پاکمان رو برای این جماعت بکنیم.
اما امروز باید خوشحال بود که تیم هایی مثل پگاه و استقلال اهواز آمدند و فوتبال رو ساده اما زیبا رو به عرصه نمایش گذاشتند. ثابت کردند که فوتبال دو قطبی دیگه مرده. ای کاش تمام تیم های فوتبال به این باور برسند که با برنامه و امکانات می شود در دراز مدت به نتیجه برسیم.
اما سخن آخر: اگر استقلال و پرسپولیس پاک و طبیعی تمام بازیهایشان رو واگذار می کردند و بکنند ما هواداران باید از تیمها حمایت کنیم اما وقتی فوتبال رو ناپاک می کنند این بازیکنان و این مجموعه لیاقت هواداری ندارند. امیدواریم که هر چه زودتر فوتبال به دست صاحب واقعی خود برسد و مردم هم ایشان رو حمایت کنند.
به امید آن روز .
بنده هم تا فرصتی که شاید دوباره بوجود بیاد از همه ی شما خداحافظی می کنم.
پیروز باشید. یا حق و خداحافظ
بهمن( ایلیا)